وبسایت روشنگری

وبسایت روشنگری

سال اقتصادی مقاومتی اقدام و عمل

-کمرنگ شدن عزت ملی گریه هم داره؛ وقتی یو سی اف اصفهان رو بستند اشکمون خشک شد.

-عزیز دلمون بعد از این؛ روحانی، به موقع این کپسول اشک آور رو ترکوندند و اشکی ریختندها!

-به نظر شما چه شد که روحانی اینجور داره اشک می‌ریزه؟ کلیدش رو گم کرده؟ خاک تو چمشاش رفته؟ تو گوشیش (عابدینی) چیزی بهش گفتن؟ دلش به حال مردم می‌سوزه؟

-رونوشت به روحانی؛ ستارخان نوشته بود: من هیچ وقت گریه نمی‌کنم چون اگه اشک می‌ریختم آذربایجان شکست می‌خورد و اگر آذربایجان شکست می‌خورد ایران زمین می‌خورد... اما تو مشروطه دو بار اون هم تو یه روز اشک ریختم حدود 9 ماه بود تحت فشار بودیم... بدون غذا، بدون لباس از قرار گاه اومدم بیرون، چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش، دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست پا رفت به طرف بوته علف، علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه‌ها رو خوردن؛ با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش میده و میگه لعنت به ستارخان که مارو به این روز انداخته؛ اما... مادر کودک اومد طرفش و بچش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم خاک می‌خوریم اما خاک نمی‌دهیم؛ اونجا بود که اشکم در اومد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده: مهدی آئین پرست ׀ تاریخ: یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:شرف,وطن,گریه,ستارخان ,خاک,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , saitroshangari.ir.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com